کجا
نبودنت
نیست؟
#علیرضا_قاسمیانی
- پنجشنبه ۲۵ خرداد ۹۶
دیدارِ بعد
با یک دسته گلایل
پای قبرستان!
من
بی تو
آنقدر مُرده ام
که زنده گی یادم نیست...
—----
"کاج
اینقدر قربان صدقه ام نرو!
خوشم نمی آید!
نگو لباس قرمز گلدارت بیشتر بهت می آید،
نگو فلان روسری ات را بپوش،
فلان عطر را بزن،
بارها گفته ام
که عطرهای تلخ را دوست ندارم!
نفسم را بند می آورند.
نگو چای ات را داغ نخور....
دلم میخواهد لب و دهنم بسوزند
اصلا لطف چای به همین لب سوز بودنش است!
چای سرد به من نمیچسبد.
میخواهم بلند بخندم،
تو هم با من بخند نگو چشم میخوری!
تو در دنیای انسان های مدرن زندگی میکنی!
این چیزها همه اش خرافات است...
آدم باید آنجور که دلش میخواهد زندگی کند.
نگو آدم ها یک جور دیگر نگاهت میکنند
من که نباید نگران نگاه آدم ها باشم.
ادامه شعر در ادامه مطلب
می روم
و دیگر کسی نمی تواند تورا دوست داشته باشد
من تمام تو را
در وجودم می برم
می روم
و دیگر انتهایی برای تو نخواهد داشت
پایان تو و من همزمان در وجودم
به تاریخ خواهد پیوست
#سام
بی تو این شعر و
غزلها همه
بی تفسیرند
لحظه ها
پشت همین خاطره ها میمیرند
عاشقان چون ورق زر غزلت
می جویند
تا که
صد آیینه
در آینه در تصویرند
#حسین_دلجویی
به وفایی که نداری
قسم
ٖ ای ماه جبین
هر جفایی که کنی
بر دل ما
عین وفاست
#ملک_الشعرای_بهار
بیا منصف باشیم
معامله ای عاشقانه
تو برایِ همیشه کنارم بمان
و من
تا به ابد به دورِ حضورت می گردم
تو برایِ همیشه بارانی بپوش
من تا همیشه باران می شوم می بارم
به لحظه هایت
تو بغض کن
من اشک می شوم
تو بخند
من شوق می شوم
تو ببین
من از نگاهت
مست می شوم
بیا منصف باشیم
تو برایم تب کن
من برایت می میرم
#عادل_دانتیسم