نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد:
«چه سیب های قشنگی!
حیات، نشئهٔ تنهایی ست.»
و میزبان پرسید:
«قشنگ یعنی چه؟»
ــ «قشنگ یعنی تعبیر عاشقانهٔ اشکال
و عشق، تنها عشق، تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس.
و عشق، تنها عشق، مرا به وسعت اندوه زندگیها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.»
ــ «و نوشداری اندوه؟»
ــ «صدای خالص اکسیر می دهد این نوش...»
عنوان کتاب: [مجموعه هشت کتاب - مسافر - 1345]
نویسنده: [سهراب سپهری]
- شنبه ۱۴ مرداد ۹۶