دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی در این ایستگاه نشستهام!
#رسول_یونان
- سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی در این ایستگاه نشستهام!
#رسول_یونان
عشق راهیست برای بازگشت به خانه ،
بعد از کار ...
بعد از جنگ ...
بعد از زندان ...
بعد از سفر ...
بعد از ...
من فکر میکنم ،
فقط عشق میتواند پایان رنجها باشد ...
به همین خاطر ،
همیشه آوازهای عاشقانه میخوانم ...
من همان سربازم که در وسط میدان جنگ
محبوبش را فراموش نکرده است ...
به زندگى چنگ مىزنم
تا نیفتم
زیر پایم تهىست
انگار از لبهى بامى آویزانم
در عبور از روزهاى سخت
زخمى شدهام
و این خون بند نمیآید...
#رسول_یونان
تو مژده ی آزادی هستی
از بلندگوی زندان
برای محکومی از یاد رفته...
#رسول_یونان
زندگی در اعماق عادت ها
هیچ فرقی با مرگ ندارد.
تو مـرده ای
فقط معنای مرگ را نمی دانی !
#رسول_یونان
زندگی در اعماق عادت ها
هیچ فرقی با مرگ ندارد
تو مرده ای
فقط معنای مرگ را نمی دانی!!!
رسول یونان
چگونه تو را فراموش کنم؟
اگر تو را فراموش کنم
باید سال هایی را نیز که با تو بوده ام
فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها را و جاده ها را
باید
دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز فراموش کنم
تو با همه چیز درآمیخته ای.
#رسول_یونان