صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی ان گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیاتا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تورا پیش بینی نمی کرد
و خاصیت عشق این است
کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم ان وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا باهم از حالت سنگ چیزی بفهمیم بیا زودتر چیز هارا ببینیم
ببین عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می کنند
بیا اب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را ....
- شنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۶