با این همه بهار
که تو
در گام هایت داری
به گاه آمدنت
من و درخت که هیچ
کلاغ روی شاخه هم
شکوفه می دهد...
#فاطمه_فرزانه
- پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۶
با این همه بهار
که تو
در گام هایت داری
به گاه آمدنت
من و درخت که هیچ
کلاغ روی شاخه هم
شکوفه می دهد...
#فاطمه_فرزانه
دیدمت لرزید دستم ، چادر اُفتاد از سرم
یک نفر پرسید:خوبی؟!گفتم:اکنون بهترم !
زیر لب با اخم گفتی:چادرت را جمع کن
خنده رو،آهسته تر گفتم:اطاعت سرورم
عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم
عشق پاکت مردِ با احساسِ من! شد باورم
عشقِ تو رنگین کمان پاشیده بر دنیایِ من
هم تو عشقِ اولم هستی،هم عشقِ آ خرم
هرچه در انکار کوشیدم نشد؛ناممکن است!
آخرش هم عشقِ من!فهمید گویا مادرم
کرده شاعر دختری مغرور را چشمت عزیز
تا نگاهم باز کردی،چادر افتاد از سرم!
#طاهره_آباذری
شاعر من شاعر دیر آشنا
نغمه هایت با دل من آشناست
چنگ در گیسوی افشانم بزن
قلب من دیوانه مهر و وفاست
عشق من افسانه هر محفلی ست
بی خبر هستی از این دیوانگی
اه اگر دستم به دامانت رسد
داد دل گیرم از این بیگانگی
شاعر من بر دو چشمم خیره شو
خیره شو بر این دو چشم پر شرر
تا گشایی پرده های راز را
خیره شو ای شاعر من خیره تر
#فروغ_فرخزاد
رضا کاظمی
💎در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود. تمام آبادی مسخره اش می کردند. ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند.ولی او از بلاهت خود خسته شد. بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت:
- مساله ای نیست! ساده است. وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن.
اگر کسی ادعا می کند که " این آدم مقدس است " فوری بگو " نه ! خوب می دانم که گناهکار است " اگر کسی بگوید " این کتابی معتبر است " فوری بگو " من خوانده و مطالعه کرده ام " نگران نباش که آن را خوانده یا نخوانده ای راحت بگو " مزخرف است!"
اگر کسی بگوید این نقاشی یک اثر هنری بزرگ است " راحت بگو " این هم شد هنر؟ چیزی نیست مگر کرباس و رنگ. یک بچه هم می تواند آن را بکشد". انتقاد کن انکار کن دلیل بخواه و پس از هفت روز به دیدنم بیا.
بعد از هفت روز آبادی به این نتیجه رسید که این شخص نابغه است : " ما خبر از استعدادهای او نداشتیم و اینکه او در هر موردی اینقدر نبوغ دارد. نقاشی را نشان او می دهی و او خطاها را به شما نشان می دهد. کتابهای معتبر را نشان او می دهی و او اشتباهات و خطا ها را گوشزد می کند. جه مغز نقاد شگرفی! چه تحلیل گر و نابغه بزرگی! "
پس از هفت روز پیش مرد عاقل رفت و گفت:
- دیگر احتیاج به صلاح و مصلحت تو ندارم. تو آدم ابلهی هستی!
تمام آبادی به این آدم فرزانه معتقد بودند و همه می گفتند:" چون نابغه ما مدعی است این مرد آدمی ابله است پس حتماً او باید ابله باشد.
#ابله_وفرزانه
باد
تحمل این همه پریشانی را ندارد
من به باد سوء ظن دارم
به تو که می رسد
نسیم می شود...
#وفا
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر اب
در نگاه تو رها میشدم از بودو نبود
حمید مصدق
ای شراب تلخ من !
ترک تو تسکینم نداد
بی تو بودن هم
شبیه
با تو بودن
مشکل است ...!
#فروغ_فرخزاد
یک دوست داشتن هایی، هم هست،
که از دور است و در سکوت.
که دلت برایش از دور ضعف می رود.
که وقتی حواسش نیست،
چشمانت را می بندی
و در دل، دعایش می کنی.
یک بوسه به سویش
روانه می کنی،
که وقتی بی هوا،
نگاهش با نگاهت
یکی می شود،
انگار کسی به یک باره،
نفس کشیدن را، ممنوع می کند!
یک دوست داشتن هایی، هست
که به یک باره،
بی مقدمه،
پا در کفش دلت می کند
و از دست تو، کاری برنمی آید،
جز، از دور دوست داشتن.
یک دوست داشتن هایی، هست،
ساکت است.
آرام است،
خوب است،
گم است...
از دو عالم دردت ای دلدار بس باشد مرا
کافر عشقم اگر غیر تو کس باشد مرا
با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم
بی تو باشم هر دو عالم یک قفس باشد مرا
من نمیدانم چه سان جانم فداخواهد شدن
این قدر دانم نگاهی از تو بس باشد مرا
عمر خواهم پایدار و جان شیرین بیشمار
بر تو می افشانده باشم تا نفس باشد مرا
هر کسی دارد هوس چیزی نخواهم من جز آنکه
سرنهم در پای جانان، این هوس باشد مرا
توتیای دیدهٔ گریان کنم تا بینمش
گر بخاک پای جانان دست رس باشد مرا
جهد کن تا کام من شیرین شود از شهد وصل
فیض تا کی دست بر سر چون مگس باشد مرا