روزی با دوچرخۀ کوچکم
برنده بودم
حالا
زمین از من جلو زده.
#محمد_سوری
- چهارشنبه ۱۰ خرداد ۹۶
اے آیهے مڪرر آرامش!
مے خواهمت هنوز ...
آرے هنوز هم
دریاے آرزوے تو
در این دل شڪستهے من موج مے زند
راهے بـہ دل بجو
تو برمیگردی
تو حتمن برمیگردی!
حتا اگر تمامِ دروازههایِ جهان بسته شوند وُ
تمامِ پنجرهها هم کور
حتا اگر تمامِ ریلها خارج شوند وُ
تمامِ کشتیها گرفتارِ دریایِ شور
حتا اگر تمامِ آسمان را کنده باشند وُ تمامِ پروازها را هم
کشته، تو میآیی
که میدانی حتمن،
راهی هست که خیالِ تو هر شب خانه است!
| افشین صالحی |
شبی دارم چراغانی، شبی تابیدنی امشب
دلی نیلوفری دارم، پری بالیدنی امشب
شبی دیگر، شبی شب تر، شبی از روز روشن تر
شبی پر تاب و تب دارم، تبی تابیدنی امشب
شام شب پر ازبوی خوش محبوبه های شب
شبی شبدر، شبی شب بو، شبی بوییدنی امشب
برایش سفرهٔ تنگ دلم را می گشایم باز
بساطی گل به گل رنگین، بساطی چیدنی امشب
#قیصر_امین_پور
در دنیای فقر
ایام هفته مانند صفحه ی شکسته موسیقی پیوسته می
چرخد و همیشه همان نغمه ی مکرر تهی را باز می
گوید:
شنبه، یکشنبه، ...، سه شنبه، جمعه، ...، دوشنبه،...،
جمعه.
در این زندگی زیستن تنها به معنای
زنده بودن است...
مرا به وجدانت بسپار
و اگر بیدار بود
بپرس!
چگونه شبها را
آسوده می خوابد ؟
فروغ فرخزاد