هیچ کس نمی داند
آن کبوتر
چرا از پرواز خسته شده بود
#سام
- شنبه ۱۳ خرداد ۹۶
برگرد
با همان لباس قرمز بلند
من که هیچ
همه شهر به انتظار معجزه هستن
#سام
گاهی برای او
چیزهایی می نویسی
بعد پاک می کنی
پاک می کنی
او هیچ یک از حرف های تو را
نمی خواند
اما تو
تمام حرف هایت را گفته ای
«در پایان همهی این چیزها انسان میبیند
که در بدترین بدبختیها نیز هیچکس واقعاً
نمیتواند به فکر کس دیگر باشد، زیرا واقعاً
در فکر کسی بودن عبارت است از این که
دقیقه به دقیقه در اندیشهی او باشیم و
هیچ چیزی نتواند ما را از این اندیشه
منصرف سازد؛ نه توجه به خانه و زندگی،
نه مگسی که میپرد، نه غذاها و نه
خارش. اما همیشه مگسها و خارشها
وجود دارد. این است که زیستن دشوار
است.»
آلبر کامو