این منم تنها و حیران، نیمه شب
کردهام همراز خود مهتاب را
گویم امشب بینم آن گل را به خواب؟
من مگر در خواب بینم خواب را..
#فریدون_مشیری
- شنبه ۳ تیر ۹۶
این منم تنها و حیران، نیمه شب
کردهام همراز خود مهتاب را
گویم امشب بینم آن گل را به خواب؟
من مگر در خواب بینم خواب را..
#فریدون_مشیری
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
من همین یک نفس ازجرعه جانم باقیست
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
#فریدون_مشیری
به من یک تار مو دادی امانت
که بی تو سوز دل با او بگویم
مرا تا یک نفس در سینه باقیست
امانتدار این یک تار مویم
#فریدون_مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم ان عاشق ذیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید
عطر صدخاطره پیچید یادم امد که شبی باهم از ان کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب ان جوی نشستیم توهمه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت .....