غمگین ترین جای مجسمه
لبخندی ست
که با چاقو تراشیده اند!!
مهدی نظارتی زاده
- جمعه ۳ ارديبهشت ۹۵
غمگین ترین جای مجسمه
لبخندی ست
که با چاقو تراشیده اند!!
مهدی نظارتی زاده
گُمانم کرم های کور ابریشم
شبی در پیله ی خود
خواب چشمان تورا دیدند
که فردا ناگهان پروانه گردیدند . . .
ناشناس
سراغت را
از "قاصدک" که می گیرم
تابی خورده و در دل ابرها، گم می شود
غصهام می گیرد
می دانم
شرم دارد از اینکه
"خبر" دهد
رفتنت، همیشگی بود
#ناشناس
تمام امشب مال ماست
نفس بکش مرا
چیزی به صبح نمانده است که به درک
من از نبودن تو کودکی باردارم
که قرار است در اولین جنگ جهانی چندم بمیرد!
لعنت به تو
مرا محکم تر به آغوش بکش
جهان دارد دوست داشتن را
فراموش می کند...!
#ناشناس
سرد شده ای
درست مثل این چایی
اما نمی دانم چرا از دهان نمی افتی!
محسن حسین خانی
حال و روز من جدولیست
که ناتمام رها شد
بیا و خودت این خانه ی خالی را پر کن
که هیچکس ندانست
تو کجای زندگی منی
رضا محبی راد
دیده را فایده آنست که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
مولانا
پروانه نیستم اما
سالهاست دور خودم میچرخم وُ
میسوزم.
رفتنَت در من
شمعی روشن کرده است انگار!
#رضا_کاظمی
لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
#شاملو
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبـــدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک،چک چک،چکار با پنجره داشت؟
قیصر امین پور