منم آن شکسته سـازی کـه تــــوام نمی نــــوازی
که فغــــان کنم ز دستی ، که گسسته تـــــار ما را ...
سیمین بهبهانی
- يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۹۵
منم آن شکسته سـازی کـه تــــوام نمی نــــوازی
که فغــــان کنم ز دستی ، که گسسته تـــــار ما را ...
سیمین بهبهانی
گفته بودی که به چشمان تو دعوت دارم
من به این وعده ی خرمن زده عادت دارم
مرتضی برخورداری
شلیک کن
آخرین گلوله ی هفت تیرت را
وسط پیشانی ام
میان ابروانم
زخم بر پیشانی می خواهم
داغ بر دلم زیاد است
روشنک آرامش
آتش دوزخ باشد
شراب باشد
تو کنار من باشی
و شیطانی که گولمان بزند!
شب که شد
از بام جهنم خودمان
بهشت دیگران را می بینیم!
نیکی فیروز کوهی
کدام را بنویسم
کدام را بسپارم؟
دلی که از تو گرفته ،
دلی که بی تو گرفته !!!
شاملو
نیستی و دوست داشتنت
آخرین ترکش ِمانده در سینه ی سربازیست
با هر نفس
بیشتر میمیراند ..
نیلوفر ثانی
عقربه ها جلو دویده اند
یک ساعت گمشده انگار
برای دوست داشتنت
زمان چقدر کم ست ..
نیلوفر ثانی
وقتی می رسم به تو
می خواهم اندوهم را پنهان کنم
اما مگر می توانم؟
نه هرگز نمی توانم
مثل مردی که اشک دارد اما
آستین ندارد!!!
حسین آذری
زندگی در اعماق عادت ها
هیچ فرقی با مرگ ندارد
تو مرده ای
فقط معنای مرگ را نمی دانی!!!
رسول یونان