بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم
غصه هامان گوشه گنجه بی کلید
مشقهامان نوشته
تقویم تمام مدارس در باد
و عید یعنی همیشه همین فردا
نه دوش و نه امروز ...
- پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۶
بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم
غصه هامان گوشه گنجه بی کلید
مشقهامان نوشته
تقویم تمام مدارس در باد
و عید یعنی همیشه همین فردا
نه دوش و نه امروز ...
#پنجشنبه را باید چای دم کرد
تلفن را کشید
پرده را بست
خاموش و کم نور و مست،
پنجشنبه را باید رو به روی هم نشست
باید از تو نوشت
باید آرام گونهات را بوسید . . .
از کجا امده بودی این چنین ارام ارام
از کنار اخرین پنجره که از ان میگذشتم
خسته خسته راه رفته بودم
تنهاییم در امتداد دستهایت بزرگتر خواهد شد
من اینجا ....
تا تلاقی تمام خطوط موازی
تا پرشدن صدای قلبم به انتظارت خواهم ایستاد
آنها زن زیبا را برنو می نامیدند ،
زن بلند قد را نیز برنو می گفتند .
مشخص نبود زن را بیشتر دوس داشتند یا برنو را
ولی هر مرد بدنبال دو برنو بود ، برنوئی بر دوش و برنوئی بر آغوش.
آرى! از پشت کوه آمده ام. چه میدانستم این ور
کوه باید براى ثروت، "حرام" خورد؟!
براى عشق "خیانت" کرد، براى خوب دیده شدن
دیگرى را بد نشان داد براى به "عرش" رسیدن
دیگرى را به فرش کشاند. وقتى هم که با
تمامِ سادگى "دلیلش"را میپرسم میگویند که از
پشت کوه آمده! ترجیح میدهم که، به پشت کوه
برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندنِ
گوسفندان از دست "گرگ"ها باشد. تا اینکه
این ور کوه باشم و گرگ...
به تو وابسته ام مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دل بردن ، مونالیزا به لبخندش
به تو تقدیم کردم از همان اول ، دلت را زد
بهار شعرهایم را بپرس تز آرزومندش
تو تا وقتی مرا سر بار می بینی ؟ نمی بینی
درخت میوه را سرشار خواهد مرد پیوندش
هنر ، راه آمدن با مردمان دست و پا گیر است
همیشه کفش ، تقدیرش گره خوردست با بندش
چه حالی داشتم با رفتنت ؟ سر بسته می گویم
شبیه حال مردی لحظه ی اعدام فرزندش