انگشتانم را درو می کنند
تا فصل انگور را
نشنیده بگیرم
به این زودی ها خمار تو
از چشمم نمی پرد
اما بگو
تا شرابِ نگاهت
چند خوشۀ پروین راه است؟
#لیلا_پیکری_فر
- دوشنبه ۱۶ فروردين ۹۵
انگشتانم را درو می کنند
تا فصل انگور را
نشنیده بگیرم
به این زودی ها خمار تو
از چشمم نمی پرد
اما بگو
تا شرابِ نگاهت
چند خوشۀ پروین راه است؟
#لیلا_پیکری_فر
دست بردار پتروس!
بگذار دنیا را آب ببرد
در دنیایی که
اقیانوس آرامَش
به دنبال آرامِش می گردد
صد سد هم بسازی
فقط ...
مشق شب بچه ها را زیاد می کنی!
#شهناز_اسحاقی
اگر اسکندر
سربازانش را از تاریخ بیرون بیاورد
و خون های ریخته
به رگ های صاحبانشان برگردند
من هم دست و پای گمشده ام را پیدا می کنم
برای بغل کردنت.
#مجید_رفعتی
دنیا ...
جای خوبی برای شاعر شدن نیست
این بار که برگردم
درخت می شوم.
#ناهید_ارجونی
کفشِ تنگ
بهانه بود
قدم هایت به لکنت افتاده بودند
از شوقِ رسیدن.
#آرش_ناجی
چقدر عمر آدمی کوتاه است
وقتی دلش می خواهد همۀ آن را
به تماشای تو بنشیند.
#رسول_ادهمی
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
عکست رویت به مه افتاد و ...
بدن از رمق افتاد و ...
نشستم.
#هامون_امیریان
لطفا مزاحم نشوید
ما مشغول
دوست داشتن یکدیگر هستیم!
#ناشناس
telegram.me/bonbaste_ordibehesht