مادرم به پرستارهایی که در بیمارستان های مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت می کرد.
دلش می خواست پدرم سلامتی اش را فقط مدیون او بداند،می خواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذیر او اهمیت دهد.
دیکتاتوری روی دیگر فداکاری است.
- سه شنبه ۱۳ تیر ۹۶
مادرم به پرستارهایی که در بیمارستان های مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت می کرد.
دلش می خواست پدرم سلامتی اش را فقط مدیون او بداند،می خواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذیر او اهمیت دهد.
دیکتاتوری روی دیگر فداکاری است.
سنجاق کن
دوستت دارم های مرا
سمت غرب سینه ات
تا قلبت بشنود . . .
بلرزد . . .
بتپد . . .
برایم . . .
#باران_قیصری
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان ..
#سهراب_سپهری
و شاید سیگار
اختراع سرخپوستی بود
که می خواست
به معشوقه اش
پیام کوتاه بدهد.
#آریا_معصومی
دوست داشتم واسه این عکس یه شعر خاص بذارم
ولی چیزی براش پیدا نکردم یا اینکه هنوز دامنه شعر من اونقدر قوی نیست که برای هر زیبایی یه شعری به ذهنم بیاد
از دوستان کسی اگه شعری به ذهنش اومد بهم بگه