نگران نباش
اگر لب های تو را سانسور می کنند
شعرهای مرا نقطه چین!
از این به بعد
در چاپخانه های زیرزمینی
تو را خواهم بوسید.
#رضا_کاظمی
- دوشنبه ۱۶ فروردين ۹۵
نگران نباش
اگر لب های تو را سانسور می کنند
شعرهای مرا نقطه چین!
از این به بعد
در چاپخانه های زیرزمینی
تو را خواهم بوسید.
#رضا_کاظمی
تمام آسمان اگر
بغض شود
و سی و یک زمستان
آنی بر سرم آوار ،
باز هم شکوفه می کنم
هزار بار
از باور بهار.
#سامره_حمیدیان
چشمانت ؛
آرامگاه آغا محمد خان
لبانت ؛
آتش بازی اسکندر
و چادرت ؛
درفش کاویانی
دریغا!
تنها پسری امروزی بودم
که نمی توانست
درس تاریخش را پاس کند!
#زین_العابدین_خسروی _ابادی
انگشتانم را درو می کنند
تا فصل انگور را
نشنیده بگیرم
به این زودی ها خمار تو
از چشمم نمی پرد
اما بگو
تا شرابِ نگاهت
چند خوشۀ پروین راه است؟
#لیلا_پیکری_فر
دست بردار پتروس!
بگذار دنیا را آب ببرد
در دنیایی که
اقیانوس آرامَش
به دنبال آرامِش می گردد
صد سد هم بسازی
فقط ...
مشق شب بچه ها را زیاد می کنی!
#شهناز_اسحاقی
اگر اسکندر
سربازانش را از تاریخ بیرون بیاورد
و خون های ریخته
به رگ های صاحبانشان برگردند
من هم دست و پای گمشده ام را پیدا می کنم
برای بغل کردنت.
#مجید_رفعتی
من ...
نه بدم ، نه خوبم
بد از من جداست
و خوب هم
من ، منم.
#عباس_کیارستمی
چشمانت
دو آیۀ روشن از کتاب مقدس منند
که هر روز و شب
در جهان های تاریک ذهنم
مرورشان می کنم
باشد که رستگار شوم.
#وحید_عمرانی
اگر مرده ای
بیا و مرا ببر
و اگر زنده ای هنوز ...
لااقل ،
خطی ، خبری ، خوابی ، خیالی
بی انصاف!
#سید_علی_صالحی