اجازه هست که تو را شما صدا بزنم؟
 

برای یک دقیقه تو را خدا صدا بزنم؟

اجازه میدهی امشب ، فقط همین یک شب 
 

خودم و عشق شما را ، ما صدا بزنم؟

چه فرق میکند انگشت و چشم و پایِ شما 
 

اجازه هست که  بوسه به دست و پا بزنم؟

همیشه اسم شما بینِ شعرِ من کم بود
 

اجازه اسم شما را به واژه ها بزنم؟

تمامِ نبضِ رَگانم سُرنگ میخواهند 
 

اجازه هست به شاهرگ یکم هوا بزنم؟

اے آیه‌ے مڪرر آرامش! 
 

مے خواهمت هنوز ... 
 

آرے هنوز هم 
 

دریاے آرزوے تو 
 

در این دل شڪسته‌ے من موج مے زند 
 

راهے بـہ دل بجو

صدبار دیگر هم با چشمانت 
 

قمار کنم 
 

بازنده منم 
 

که تک ندارم 

#سام

خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
 

افسونگری و گرمی افسانه ی منی

بودیم با تو همسفر عشق سالها
 

ای آشنا نگاه که بیگانه منی

#شفیعی_کدکنی

ما از افراد نزدیک خود بیشتر از دیگران بی خبریم،

 
کسانی را که همیشه در کنارمان هستند،

دیگر اصلا نمی بینیم .

دوست داشتن وحشتناک است 

و دیگر دوست نداشتن شرم آور .

برهوت عشق/فرانسوا موریاک

دیوانه آن کسی‌ست 

که بی عشق سر کند

مجنون  منم  که    

هرگز ... لیلا  نداشتم‌

#مهدی_فرجی

سلام بر شب 

که دیرگاهی ست 

چادر سیاهش 

مژده هیچ شبی را نمی آورد

#سام

شبی در دامن مهتاب دیدم
 

که همچون بخت من در خواب بودی
 

تو را با ماه سنجیدم به خوبی
 

بسی زیباتر از مهتاب بودی ..

#فریدون_مشیری

زودتر از من بمیر
 

تنها کمی زودتر
 

تا تو آنی نباشی که مجبور است
 

راه خانه را تنها برگردد...
 

 #راینر_کنسه

تو برمی‌گردی

تو حتمن برمی‌گردی!
 

حتا اگر تمامِ دروازه‌هایِ جهان بسته شوند وُ

تمامِ پنجره‌ها هم کور
 

حتا اگر تمامِ ریل‌ها خارج شوند وُ
 

تمامِ کشتی‌ها گرفتارِ دریایِ شور
 

حتا اگر تمامِ آسمان را کنده باشند وُ تمامِ پرواز‌ها را هم
 

کشته، تو می‌آیی
 

که می‌دانی حتمن،
 

راهی هست که خیالِ تو هر شب خانه است!

| افشین صالحی |